چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است...

 اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

 لباس فقر پوشی

 غرورت را برای ‌تکه نانی

 به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

 و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

 خداوندا!  اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

 خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که بررسی از مرجع انسان طبق کپی رایت بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که بررسی از مرجع انسان طبق کپی رایت است و از بررسی از مرجع احساس طبق کپی رایت بررسی از مرجع سرشار طبق کپی رایت است...

 دکتر علی شریعتی